اشاره<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
گفته بودم كه بيماري همه اش بد نيست. اينهم يكي از مزايايش در اين يكماهي كه من جلسه شعر نمي رفتم «الياس علوي» احتمالا جاي خالي مرا احساس كرده و اين شعر را تقديم به من كرده. من هم از باب پاسخ به تمنيات نفس اماره آن را گذاشتم اينجا.
آوازغريب
به: ابوطالب مظفري
نورهاي حسود بر پيشاني ات تو را پير نشان مي دهند
نفسهايت آواز غمگيني است
كه كشاورزان خسته مي فهمند
هنگام كه سرما به خشخاشها مي زند
پاهايت بوي مين مي دهد
دهانت بوي گرسنگي
شانه هايت آوار آوار آوارگي.
عرقت را پاك كن
مردان زابلي براي دخترت طلا ميخرند
پسرت در چاههاي تل سياه سيراب است
تا ابد
سيگارت را بكش
اين قهوه خانه هاي كثيف چاي سبز ندارند
اين سالثانيه ها ي خمار
اين آرامش در نوميدي
اين من كه توام
روزي تمام مي شود
با مرگ ما
دي هشتاد و سه
الياس علوي
سلام استاد عزيز وگرامی.خوب هستيد .من نمی خواهم هيچ موقع مريض ..........زبانم لال بشود.مواظب خودتان باشيد . سنبل کابل
پهلوان شعر و ادبيات افغانستان استاد مظفری را سلام! خدا کند خوب و صحتمند باشي سايت تان را ميبينيم و اميدوارم همواره سلامت باشی و بنويسی شفيق پيام
يک دوست هستم از هرات مو فقيت تان را آرزو مندم
به یکی میگن دو دو تا ؟ میگه سخته . کلمه بگو جمله بسازم .
سلام استاد استفاده شد. امید وارم بشتر در مورد ولایت بنویسی خوب بود
......ما که واقعا به قلمت افتخار مکنیم (بیک)
سلام استاد اين اولين پيام مناست که برای شما گذاشتم وحرف های شمارا به جان ودل قبول دارم
جناب آقای ابوطالب مظفری هزاران سلام واحساسات عميق قلبيی خويش رااز پشت کوه ها وازعمق دره های طويل ولايت دايکندی به شما تقديم ميدارم.من کوچکترازآنم که بگويم شما شاعر توانمند کشور هستيدزيرااستعداد وتواناييهای شما سزاوار ستايش وقدردانيی فراوان ميباشد که بايد بزرگواران عرصه هنروادب به تحسين آن بپردازند.
سايه ات کم رنگ تر از هميشه اينو ميدونی هنوز در عمق خوابهايم جريان داری
مولانا سلام يادبادآن روزگاران